آموزگاران
بزرگان موسیقی

 

یوهان سباستین باخ

یوهان سباستین باخ (1750-1685)، ارگ‌نواز و آهنگساز آلمانی، به عنوان یکی از بزرگترین موسیقی‌دانان در تاریخ موسیقی کلاسیک غرب شناخته می‌شود.


باخ در خانواده‌ای موسیقی‌دان متولد شد و در طول زندگی‌اش در منصب‌های گوناگونی چون رهبر ارکستر و ارگ‌نواز دربار فعالیت کرد. آثار باخ شامل ژانرهای مختلفی از جمله موسیقی ارکستری و کرال می‌شود؛ وی کنسرتوها، کانتات‌ها، فوگ‌ها و آثار مذهبی بسیاری نوشت که از جمله مشهورترین آن‌ها می‌توان به کنسرتوهای برندانبورگ (Brandenburg Concertos)، مَس بزرگ در سی مینور (Mass in B minor) و 24قطعه برای کلاویه تعدیل شده (The well-tempered clavier) اشاره کرد. شاهکارهای یوهان سباستین باخ، نشانگر اوج موسیقی باروک هستند. وی تقریبا در تمام فرم‌های شناخته شده موسیقی زمان خودش به خلق اثر پرداخته است. مقام وی علاوه بر اینکه در طی دورۀ زندگانی‌اش مورد تمجید موسیقی‌دانان بود، سرمشق و الگوی آهنگسازان نسل‌های بعد نیز قرار گرفت. آنچه در ادامه میخوانید به جز جملاتی که در [ ] آمده است، عینا از صفحات 253 تا 257 کتاب «درک و دریافت موسیقی» اثر راجر کیمی‌ین با ترجمۀ حسین یاسینی نقل شده که در سال 1380 توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

بیوگرافی یوهان سباستین باخ

[بیوگرافی یوهان سباستین باخ ، به عنوان یکی از عالی‌ترین نابغه‌های موسیقی، که سرشار از تلاش‌های بی‌وقفه در زندگی پر فراز و نشیبش است، می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد.] باخ برخاسته از تباری دیرینه از موسیقیدانان بود: پدرِ پدربزرگ و جد پدری او همگی در آلمان ارگ‌نواز کلیسا یا موسیقیدان شهر بودند. در واقع، شمار موسیقیدانان این خاندان چندان بود که نام باخ مترادف با «موسیقیدان شهر» شده بود. در مهمانی‌های سالانۀ آن‌ها گاه بیش از صد تن از باخ‌ها برای برپایی جشن و اجرای موسیقی گرد هم می‌آمدند. یوهان سباستین باخ نیز این سنت را تداوم بخشید. او پدر بیست فرزند بود که نه تن آنها زنده ماندند و چهار تن از آنان آهنگسازانی مشهور شدند. باخ شاید نخستین درس‌های موسیقی را در زادگاهش آیزناخ، از پدرش، که موسیقیدان شهر بود یا از پسر عمویش، ارگ‌نواز کلیسا، گرفته باشد. اما هنگامی که نه ساله بود پدر و مادر هر دو درگذشتند و یوهان برای زندگی با برادر بزرگش، که ارگ‌نواز شهر مجاور بود، راهی آنجا شد. باخ در پانزده سالگی خانه پرهیاهوی برادر را ترک گفت و باز هم رهسپار شهری دیگر شد، جایی که در آن به مدرسه رفت و توانست با آوازخوانی در گروه کر کلیسا و نیز نواختن ارگ و ویولن گذران زندگی کند. در این زمان، عشقش به موسیقی چنان بود که برای شنیدن نوای ساز یک ارگ‌نواز مشهور، مسافتی حدود پنجاه کیلومتر را پیاده طی کرد.

جایگاه موسیقایی باخ

[جایگاه موسیقایی باخ و موقعیت‌های شغلی وی در طول دورۀ زندگی‌اش از جمله: ارگ‌نوازی در کلیسا، رهبری ارکستر کوچک شاهزاده کوتن، تعلیم و تربیت شاگردان مدرسۀ سن‌توماس و سرپرست کالج موسیقی لایپزیگ، بر روی ساخت آثارش تاثیرگذار بوده است.] باخ در هجده سالگی ارگ‌نواز شهر آرنشتات شد که چندان از زادگاهش دور نبود. در این شهر باخ با ناسازگاری اولیای کلیسا رویارو شد؛ آنهایی که موسیقی او را بسیار پیچیده می‌دانستند و از او دربارۀ دیدارهایش با «دوشیزه‌ای ناشناس» در کلیسایی خلوت و همراهی آواز دختر با ساز بازخواست کردند. باخ در بیست و سه سالگی با یافتن شغلی مناسب‌تر در مولهاوزن و ازدواج با «دوشیزه ناشناس»، باربارا دختر عمویش، هر دو مسأله را حل کرد. آوازه‌اش به عنوان ارگ‌نواز با اجراهایی چیره‌دستانه پیوسته بیشتر و بیشتر می‌شد. اجراهایی که در آن‌ها به بداهه‌نوازی فوگ‌هایی استادانه می‌پرداخت و چنان که میان مردم شایع بود، با پایش بر پدال‌های ارگ استادانه‌تر از آنچه بسیاری از دیگر نوازندگان با انگشت می‌نواختند نوازندگی می‌کرد. باخ پس از این دو شغل ارگ‌نوازی در کلیسا، در ۱۷۰۸ به عنوان ارگ‌نواز دربار وایمار منصبی مهم‌تر یافت. نه سال در آنجا ماند و کنسرت‌مایستر ارکستر دربار شد، اما هنگامی که از ترفیعش چشم پوشیدند تصمیم به ترک آنجا گرفت. دوک وایمار چنان از این خیره‌سری باخ برای مرخص شدن به خشم آمد که او را یک ماه زندانی کرد. با این همه، باخ در سراسر زندگی بی آن که از جدال هراسی داشته باشد به طلب حقوق خود پرداخت. پردرآمدترین و آبرومندترین منصب باخ، سرپرستی موسیقی دربار شاهزادۀ کوتن بود. در آنجا حقوقش با حقوق یک فرماندۀ لشکر، که دومین رتبه مهم درباری بود، برابری می‌کرد. اما مهم‌تر از همه این بود که او برای نخستین بار در زندگی هنریش دیگر با ارگ و موسیقی کلیسایی سروکار نداشت. شاهزاده، پیرو کلیسای تهذیب یافته (کالونی) بود که در آیین‌های مذهبی آن فقط خواندن مزامیر ساده مجاز بود. باخ مدت شش سال از ۱۷۱۷ تا ۱۷۲۳ سرپرستی ارکستر کوچک شاهزاده را که حدود هجده نوازنده داشت به عهده گرفت و برای آن به آفرینش موسیقی پرداخت. کنسرتوهای براندنبورگ ثمرۀ این دوران پربارند. در ۱۷۲۰ همسرش درگذشت و او را با چهار کودک خردسال تنها گذاشت. سال بعد باخ که سی و شش سال داشت با آوازخوانی بیست و یک ساله که در استخدام دربار کوتن بود ازدواج کرد و این ازدواج نیز مانند نخستین ازدواج آشکارا قرین سعادت بود. شاهزاده کوتن که خود موسیقیدانی آماتور اما پرشور بود با باخ رفتاری دوستانه داشت [ اما ]، شور و علاقه او پس از ازدواج با شاهدختی که موسیقی‌دوست نبود، کاهش یافت و [ در نتیجه] باخ در پی یافتن شغلی دیگر برآمد. در ۱۷۲۳ شغلی یافت : مقام کانتور (سرپرست موسیقی) در کلیسای سن توماس در شهر لایپزیگ که مستلزم رسیدگی به چهار کلیسای اصلی شهر نیز بود. باخ در بیست و هفت سال باقیمانده از عمرش در این شهر ماند. این منصب گرچه یکی از مهم‌ترین منصب‌های کلیسایی در سراسر آلمان بود، اما در قیاس با آنچه باخ در دربار کوتن از آن برخوردار بود، اعتباری کم‌تر و حقوقی پایین‌تر داشت. اما چه‌بسا که باخ از زندگی در لایپزیگ خرسند بود؛ شهری با حدود ۳۰,۰۰۰ تن جمعیت که فرزندانش می‌توانستند در آن به گونه‌ای شایسته از تعلیم و تربیت لوتری برخوردار شوند و به دانشگاه بروند. از این گذشته، باخ مردی بسیار مذهبی بود؛ او در آغاز هر اثر مذهبی‌اش حروف j.j اختصار Jese huva (به یاری مسیح) و در پایان حروف S.D.G را می‌نوشت که حروف نخست این واژه‌ها بود : Soli Deo Gloria (فقط خداوند درخور ستایش است). باخ در لایپزیگ به تمرین با ارکستر و رهبری آن می‌پرداخت و اغلب به مناسبت هر یکشنبه و روز مذهبی آثاری طولانی برای کر، تک‌خوان‌ها و ارکستر می‌آفرید. او مسئول رسیدگی به تعلیم و تربیت پنجاه و پنج شاگرد مدرسه سن توماس بود. باخ پس از گذراندن چند سال در لایپزیگ، سرپرست کالج موسیقی لایپزیگ شد که یک مؤسسه آموزشی بود و هنرجویان آن هر جمعه شب کنسرتی در یکی از قهوه‌خانه‌های شهر اجرا می‌کردند. او معلم صاحب‌نام و برجستۀ ارگ و آهنگسازی بود، به اجرای رسیتال‌های ارگ می‌پرداخت و اغلب برای مشاوره در ساخت ارگ به او مراجعه می‌شد. تصور این که او چگونه از عهدۀ تمام این کارها بر می‌آمده -آن هم هنگامی که فرزندان، بستگان و شاگردانش دورش را گرفته و مجالی برایش نمی‌گذاشتند- دشوار است؛ محل زندگی او در ساختمان مدرسه و کنار یک کلاس درس بود!

پایان زندگی باخ و پس از آن 

در سال‌های دهه ۱۷۵۰، بینایی باخ رو به کاهش گذاشت، ولی او به آفرینش موسیقی، رهبری ارکستر و تدریس ادامه داد. در ۱۷۵۰ ، سال مرگش، دیگر یکسره نابینا بود. باخ گرچه به عنوان برجسته‌ترین نوازنده ارگ و کلاوسن، بداهه‌نواز و استاد برجسته فوگ شناخته می‌شد، اما به هیچ رو او را بزرگ‌ترین آهنگساز آن دوران نمی‌دانستند. در خارج از آلمان کمتر شناخته شده بود و حتی منصبش در لایپزیگ نیز هنگامی به او محول شد که دو موسیقیدان برجسته دیگر آن را نپذیرفته بودند. همزمان با کمال هنر باخ، سبک باروک اندک اندک منسوخ می‌شد، شنوندگان خواستار موسیقی واضح و بدون پیچیدگی بودند. بسیاری از شوندگان آثار او را بیش از اندازه ثقیل، پیچیده و پلی‌فونیک می‌دانستند. موسیقی باخ تا سال‌ها پس از مرگش کم‌وبیش متروک ماند و انتشار نیافت. اما چند تن از آهنگسازان نسل‌های بعد، برخی از آثارش را شناختند و به نبوغ او پی بردند. در ۱۸۲۹، فلیکس مندلسون (آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر)، پاسیون سن ماتیو ( St. Matthew Passion ) او را رهبری کرد و از آن پس موسیقی باخ خوراک روزانۀ اندیشه و احساس هر موسیقیدان جدی بوده است.

Share نسخه مخصوص چاپ


 
 
 
ثبت نام فراموشی کلمه عبور؟  
 

نام
نام خانوادگی
ایـمیل

ذخیره اطلاعات