
روح الله خالقی
[روح الله خالقی] در سال ۱۲۸۵ تولد یافت. تحصیلات متوسطه را در تهران طی کرد و همزمان در سال ۱۳۰۲ به مدرسۀ عالی موسیقی راه یافت و زیرنظر علینقی وزیری به فراگرفتن موسیقی و نواختن ویولن پرداخت و در موسیقی نظری پیشرفت کرد. پس از چندی در همان مدرسه به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۱۳ از دانشسرای عالی در رشتۀ ادبیات لیسانس گرفت و یک سال بعد وارد خدمت وزارت فرهنگ شد. در سال ۱۳۲۰ معاون ادارۀ موسیقی و هنرستان عالی موسیقی شد. در ۱۳۲۳ انجمن موسیقی ملی و در ۱۳۲۸ هنرستان موسیقی ملی را بنیاد نهاد. در سال ۱۳۳۸ به علت دلسردی از همکاری با ادارۀ کل هنرهای زیبای وقت، به تقاضای شخصی بازنشسته شد. بعد از آن رهبری ارکستر گلهای رنگارنگ را به عهده گرفت و تا پایان عمر از فعالیتهای هنری غافل نماند. خالقی در بیست و یکم آبان ۱۳۴۴ درگذشت. کار اصلی خالقی در موسیقی آهنگسازی بود و به پیروی از سبک استادش علینقی وزیری، آهنگهای خود را با هارمونی برای ارکستر تنظیم میکرد. او بر اثر تجربه و مطالعۀ آثار پیشروانی چون وزیری روشهایی برای هارمونی موسیقی ایرانی یافته بود و به کار میبرد و در روشی که برگزیده بود صمیمی و باهمت و سنجیده بود و در پیشرفت و اشاعۀ موسیقی ملی کوشش فراوان میکرد.
آثار خالقی
خالقی آثار متعددی ساخته است که اینها مشهورترند: رنگارنگ، نغمههای ماهور، مي ناب، آه سحر، بوی جوی مولیان (گلهای رنگارنگ ۲۵۴)، جام جم، شب هجران، حالا چرا؛ سرودهایی مانند پند سعدی، دانش، شادی، هنر، امید، آذربایجان، اصفهان، ای ایران و سرود نفت با شعر رهی معیری (به مناسبت ملی شدن نفت در سال ۱۳۳۱)؛ چند آهنگ محلی و تعداد متعددی تصنیف مانند: یار رمیده، هستی عاشقان، پیمان شکن، وعدۀ وصال، لالۀ خونین، نغمۀ نوروزی، بهار عاشق و آتشین لاله. آخرین آهنگ خالقی "خاموش" نام دارد که با شعر رهی معیری و آواز بنان و ارکستر گلها به رهبری خود او در برنامۀ گلهای رنگارنگ شمارۀ ۲۳۷ اجرا شده است. سه قطعه نیز به نامهای امید زندگی، شب جوانی و شب هجران برای فیلم طوفان زندگی ساخت. شعر اکثر تصنیفهای خالقی را رهی معیری سروده است. خالقی چند قطعه برای ارکستر ساخته است، از جمله رنگارنگ شمارۀ یک در اصفهان و شمارۀ دو در ماهور که وزیری از این دو قطعه لذت برده و آنها را مورد تمجید قرار داده بود. خالقی تعدادی پیشدرآمد و رنگ و اتود و تمرینهای مختلف و نیز تعدادی دوئو و تریو برای ویولن و تار ساخته است. او بعضی از تصنیفهای قدیمی شیدا و عارف را برای ارکستر تنظیم و اجرا کرده است. زمانی هم که رهبر ارکستر گلها بود تعدادی از آهنگهای وزیری مانند شکایت نی، خریدار تو، دلتنگ، کاروان و تعدادی دیگر را با ارکستر گلها اجرا و رهبری کرد. خالقی مقالهها و کتابهای متعددی دربارۀ موسیقی ایرانی نوشته است که از آن جملهاند: «نظری به موسیقی» در دو جلد (۱۳۱۶-۱۳۱۷)، «همآهنگی موسیقی» (۱۳۲۰) و «سرگذشت موسیقی ایران» در سه جلد (جلد اول مربوط به دورۀ قاجار، جلد دوم مربوط به مدرسۀ عالی موسیقی و فعالیتهای علینقی وزیری و جلد سوم مربوط به دورۀ پهلوی به تصحیح و تکمیل نگارنده.) مقالههای او بیشتر در مجلههای موزیک ایران، موسیقی و پیام نوین منتشر شدهاند. بیشتر آهنگهای خالقی را ارکستر انجمن موسیقی ملی، ارکستر شمارۀ یک رادیو، ارکستر گلها و ارکستر هنرستان موسیقی ملی با صدای عبدالعلی وزیری، بنان، مرضیه و ... اجرا کردهاند. او برنامههای رادیویی «ساز و سخن» (در معرفی دستگاههای موسیقی ایرانی) و یادی از هنرمندان را نوشته و با گفتار خود اجرا کرده است.
نظریات خالقی
خالقی معتقد بود که وزن در موسیقی ایرانی باعث تحرک است و قطعۀ موسیقی اگر به صورت چندصدایی نوشته شود حزن و اندوه و یکنواختی آن تخفیف مییابد. اولین کتاب اصول همآهنگی (هارمونی) غربی توسط او ترجمه و عرضه شد (۱۳۲۰). در پایان همین کتاب گفته است: «همآهنگ کردن نغماتی که در مقامهای ایرانی هستند و دارای فواصل ربعپرده نیز میباشند پس از اطلاع از آنچه در این کتاب نوشته شده است راه دیگری دارد و امیدوارم چاپ کتابی که استاد ارجمندم آقای علینقی وزیری در این زمینه نوشتهاند و مشغول چاپ آن میباشند جویندگان این طریق را هدایت و راهنمایی کند و به کمک آن توفیق یابند که موسیقی ایران را نیز به طرز مطلوب و شایستهای به گوش اهل ذوق و هنر برسانند.» در مورد رنگارنگ شمارۀ یک بیات اصفهان که ساخته بود میگفت: «منظور من آن بود که روی هر یک از دستگاههای موسیقی ایرانی یک چنین قطعهای بسازم که در واقع مبنای کار باشد و برای دیگران همچنان که در موسیقی اروپایی سونات مبنای کار نوآموزان است، این نیز یک الگوی کار تلقی شود.» در مورد همآهنگی آهنگهای ایرانی معتقد بود که کنترپوان برای موسیقی ایرانی بهتر از هارمونی مناسبت دارد، آنهم به صورتی که ملودی اصلی نباید فدای صورتهای فرعی (هارمونی یا کنترپوان) شود. ویولن را شاهساز ارکستر مینامید و میگفت «سازی است که ضمن درخشان کردن صدای ارکستر کیفیات موسیقی ملی ما را به خوبی منعکس میکند؛ ولی برای حفظ درخشانی صدای آن باید از پایین آوردن کوک آن پرهیز شود. چون در غیر این صورت صدای آن ضعیف میشود. نوازندۀ ویولن، تار و سایر سازهای ایرانی باید عادت کنند قطعات را حتىالامكان بدون تغییر کوک (پایین آوردن کوک) در همنوازی نوازند. حالات قطعات باید به طور شایسته رعایت شود. در همنوازی پاساژها را بدون تکیه و تحریر اجرا کنند و اگر لزوم اجرای پاساژ با تکیه مورد نظر بود آن را به عهدۀ یک نفر بگذارند.» خود او تا آنجا که نگارنده به یاد دارم در ارکستر بزرگ بعضی پاساژها را به عهدۀ حسینعلی وزیریتبار نوازندۀ بینظیر قرهنی واگذار میکرد. چهارمضرابهای طولانی را به ویژه برای سازهای آرشهای مانند ویولن جایز نمیدانست و چهارمضراب کوتاه را توصیه میکرد. خالقی معتقد بود از تمبک برای پرکردن سکوتها در همنوازی نباید استفاده کرد و از نواختن ضربههای غیرضروری بیش از نتهای ملودی باید پرهیز کرد. او تأکید داشت که تمبک قصد خودنمایی نداشته باشد و فقط وزن را نگهدارد و از نوازندگان دورتر بنشیند. زینتهای زیادی تمبک را مزاحم میدانست. نگارنده حدود ده سال در موسیقی شاگرد خالقی بودم و این رابطه به دوستی صمیمانه بین ما انجامید و تا آخر عمر او ادامه داشت. ** این متن از صفحات 308 تا 313 کتاب «چشم¬انداز موسیقی ایران» نوشتۀ ساسن سپنتا که در سال 1382 توسط انتشارات ماهور منتشر شده ، نقل شده است. عباراتی که در [ ] آمده است توسط مجموعۀ زیر و بم اضافه شده است و علامت [...] به معنای حذف برخی جملات است.